مديريت كلني به منظور افزايش توليد عسل

زنبورداران دلايل متفاوتي براي نگهداري زنبورعسل دارند، اما هنگامي كه هدف از نگهداري زنبورعسل توليد عسل باشد،بايد نكات لازم براي افزايش توليد و رسيدن به توليد عسل مطلوب را فراگرفت و استفاده كرد.در ادامه برخي نكات جهت افزايش توليد عسل كه حاصل منابع علمي و تجربيات يكي از زنبورداران خارجي به نام Morris Ostrofsky است خدمت دوستان ارائه مي گردد.

در خصوص نكاتي كه در خصوص مديريت افزايش توليد عسل عنوان مي گردد، ذكر دو نكته ضروري است :
اول اينكه تاكيد اصلي بر مديريت جمعيت زنبورعسل نه برخي از اصول اوليه زنبورداري
دوم اينكه مخاطب اين مطالب بيشتر زنبورداران باتجربه هستند كه اصول اوليه زنبورداري را فراگرفته اند و زنبورداران مبتدي نياز به كسب تجربه بيشتر دارند

براي رسيدن به حداكثر توليد عسل ، داشتن جمعيت سالم و بزرگ است.توليد عسل كلني هاي بزرگ را نميتوان با كلني هاي كوچكتر مقايسه كرد و به يك تناسب رسيد. به طور مثال توليد عسل يك كندو كه 60000 زنبورعسل دارد را نمي توان با توليد عسل دو كندو كه هر كدام 30000 زنبورعسل دارند مقايسه كرد.ميزان توليد عسل بر اساس تعداد زنبورعسل در هر كلني در آزمايشي بررسي گرديده است ، كه نتيجه آن درگراف زير مشاهده مي گردد.

مواردي كه در ادامه بحث ذكر مي گردد، مي تواند در مناطق مختلف، متفاوت باشد و روش هاي ديگر نيز براي افزايش توليد ممكن است وجود داشته باشد. براي رسيدن به حداكثر توليد ، با نگرش فصلي موارد مربوطه بررسي مي گردد. جمعيت ها سالم و قوي باشند تا منجر به زمستان گذراني موفق گردد. اين اولين گام در مديريت جمعيت است.
مبارزه با آفات و بيماريها بايد قطعا در پاييز صورت گيرد، زيرا زمستان گذراني موفق، لازمه داشتن جمعيت قوي در بهار است.زنبورهایي عاري از آفات و بيماريها هستند كه زنبورهاي زمستان گذران سالم را توليد مي كنند. دسترسي اين زنبورها به منابع غني پروتئيني( وارد شدن گرده به كلني يا تامين از طريق مكمل ها يا جانشين هاي گرده ) باعث مس شود در زمستان عمر طولاني تري داشته باشند.
يكي از ضروريات توليد جمعيت قوي براي افزايش توليد عسل، داشتن ملكه هاي جوان است.ملكه هاي جوان از دو راه باعث افزايش توليد عسل مي شوند: اول از طريق تخم گذاري بيشتر نسبت به ملكه هاي مسن تر و توليد جمعيت بيشتر. دوم به خاطر تمايل كمتر به بچه دهي. ملكه جوان تلاش مي كند براي ساخت جمعيت بيشتر و ذخيره عسل براي زمستان. اين بيولوژي زنبورعسل است.در ملكه هاي مسن اينطور نيست. ملكه هاي مسن تمايل به بچه دهي و تكثير دارند.
همانطور كه اشاره شد داشتن ملكه هاي جوان در كلني ، لازمه رسيدن به توليد عسل بالا است.

سوالي كه مطرح مي شود اين است كه چه زماني براي تعويض ملكه مناسب است؟
تعويض ملكه معمولا در بهار و پاييز انجام مي شود كه تعويض ملكه در  هر كدام از اين فصل ها مزايا و معايب خودش را دارد.

در اين مقاله نويسنده پاييز را زمان ايده آل براي تعويض ملكه عنوان مي كند به دو دليل :
اول اينكه با تعويض ملكه در بهار توقفي بين تخم ريزي ايجاد مي گردد و اين قطع تخم ريزي در زماني اتفاق مي افتد كه كلني براي رسيدن به حداكثر توليد عسل، نياز به افزايش جمعيت دارد.
دوم اينكه ملكه هايي كه در اوايل بهار جفت گيري مي كنند نسبت به ملكه هاي پاييزي، كيفيت پايين تري دارند.
( البته اين موارد نظر نويسنده است و ممكن است موافقان و مخالفاني داشته باشد يا در مناطق مختلف متفاوت باشد، زيرا روش هايي براي تعويض ملكه در بهار وجود دارد كه مي توان از قطع تخم ريزي ملكه نيز ممعانت نمود)

يكي ديگر از عوامل موثر در توليد عسل، نژاد زنبورعسل است.رشد جمعيتي نژادها و پاسخ آنها به تحريك تغذيه اي مهم است.طبق نظر نويسنده مقاله، بهترين انتخاب براي توليد عسل ملكه هاي كارنيولان است.زيرا اين ملكه ها زمستان گذراني خوبي دارندو در صورت دسترسي و فراهم بودن منابع پروتئيني (گرده) در فصل بهار، رشد بهاره خوبي دارند.
يكي ديگر از نژادهاي مورد توصيه نويسنده ، ملكه هاي روسي است.ملكه هاي روسي در بهار رشد خوبي دارند و در برابر مايت واروا و مايت تراشه اي، مقاومت ژنتيكي دارند. ولي مديريت ملكه هاي روسي با نژادهاي ديگر متفاوت است.بطور مثال به اين نژاد بايد سريع طبقه اضافه كرد و به تعداد زياد قاب به آنها داد، زيرا در صورتي كه فضاي كافي در اختيارشان نباشد، سريعا اقدام به بچه دهي مي كنند.
نكته قابل توجه در خصوص استفاده از نژادهاي مختلف اين است كه، قبل از استفاده از هر نژاد بايد كمي وقت بگذاريدو در خصوص مديريت اين نژادها اطلاعات كسب كنيد.
در نژادهايي كه رشد سريع در بهار دارند بايد به بچه دهي توجه بيشتر داشت، اگرچه استفاده از ملكه هاي جوان در خصوص كنترل بچه دهي موثر است، ولي در زنبورداري هيچ چيز 100 درصد نيست.

از ديگر عوامل موثر در توليد عسل بالا، انتخاب مكان مناسب براي زنبور عسل است.  براي افزايش جمعيت و توليد عسل بالا،  منابع غذايي كافي و مناسب بايد در دسترس زنبور باشند.نويسنده عنوان كرده است كه بهترين عملكرد توليد عسل ايشان 400 پوند (181 كيلوگرم) از يك كلني بوده است كه اين مقدار بالاي عسل در مراتع بزرگ با گل هاي فراوان بدست آمده است.
زنبورعسل بايد در مناطقي مستقر گردد كه به جامعه متنوعي از گياهان در دوره هاي مختلف و طولاني دسترسي داشته باشد تا بتواند به رشد جمعيت  و حداكثر توليد عسل برسد.عوامل ديگري كه در محل مناسب زنبورستان بايد مدنظر باشد،
دسترسي به منبع آب تمييز و استفاده از سايه مخصوصا در ساعات بعدازظهر است ، به اين دليل كه :
اول اینکه زمان و انرژي كمتري صرف تامين آب براي كلني  مي شود
دوم اينكه كلني انرژي كمتري را صرف تعديل درجه حرارت مي نمايد
صرفه جويي در انرژي و وقت براي اين كارها باعث افزايش توليد عسل مي گردد

اواخر زمستان يكي از زمان هاي بحراني براي كلني زنبورعسل است. زيرا كلني از زنبورهاي پيري تشكيل شده است كه مدت طولاني در كلني زندگي كرده اند ( بيشتر از زمان نرمال زندگي زنبورهاي كارگر يعني 6 تا 8 هفته ) با اين حال اين زنبورها بايد نسل بعدي را توليد كنندو نوزادان را براي بهار افزايش دهند.در اين زمان ممكن است كلني با اتمام منابع غذايي مواجه گردد. در اين صورت بايد از منابع غذايي موجود كلني را تغذيه نمود.
يكي ديگر از نكات مهم در اين زمان بحراني، توجه به ميزان رطوبت در كندو است.تجمع رطوبت در كندو باعث تشكيل قطرات آب و ريزش روي زنبورهاي خوشه شده و منجر به تلفات خواهد شد.

فعاليت هاي مديريتي در فصل بهار براي افزايش جمعيت، زياد است
كنترل كنه واروا، نگه داشتن جمعيت مايت واروا زير آستانه خسارت اقتصادي و تغذيه تحريكي كلني، جزء فعاليت هاي مهم در فصل بهار است.قبل از انجام درمان مايت واروا، بايد ميزان آلودگي مشخص گردد تا بتوان نياز به درمان و نوع درمان را انتخاب نمود. اگر نياز به درمان باشد، بايد سريع انجام شود تا باقيمانده هاي دارويي قبل از جريان اصلي شهد و اضافه كردن طبقات از بين رفته باشد.
تغذيه تحريكي در بهار يكي از تكنيك هاي موثر در افزايش جمعيت كلني است. صرف نظر از جايي كه كندو واقع شده است، اين نكته را به ياد داشته باشيد كه حدودا 6 هفته زمان لازم است كه تخم تبديل به يك زنبور چراگر شود. تغذيه تحريكي به موقع، جمعيت كافي در زمان جريان اصلي شهد را تضمين مي كند.به عبارت ديگر جمعيت را بايد قبل از جريان عسل بالا برد نه در زمان جريان عسل.تغذيه تحريكي بايد تا زمان شروع جريان اصلي عسل، متناسب با نياز كلني ادامه داشته باشد.تغذيه تحريكي با استفاده از مكمل هاي كربوهيدراتي و پروتئيني بايد صورت گيرد.تغذيه تحريكي با كربوهيدرات ها در فصل بهار ( با تقليد از طبيعت و ميزان قند در شهد گلها ) با شربت يك به يك ( بريكس 50 درصد) انجام مي شود.
اگر جريان گرده در طبيعت برقرار نباشد بايد كلني را با مكمل يا جايگزين گرده تغذيه كرد. تغذيه تحريكي كربوهيدرات ها و پروتئين ها بايد همزمان با هم باشد. تغذيه هر يك به تنهايي منجر به افزايش جمعيت نخواهد شد.يكي از راههاي راحت براي تغذيه پروتئين ها، استفاده از مكمل هاي اماده( به شرط داشتن كيفيت لازم) در بازار است. هم چنين استفاده از پودرهاي خشك فرموله شده و مخلوط نمودن با شربت شكر نيز توصيه مي گردد.
تغذيه تحريكي صحيح باعث رشد انفجاري جمعيت مي شود و اين رشد بالا در كلني منجر به ازدحام مي گردد. جلوگيري از ازدحام به طرق مختلف امكان پذير است.با ادامه تغذيه تحريكي و رشد جمعيت بايد فضاي كافي در اختيار كلني قرار گيرد. 

فضاي كافي در منطقه نوزادان در اين شرايط بايد فراهم گردد. هدف از اين كار جلوگيري از محدوديت ملكه در تخم گذاري است. يكي از راههاي جلوگيري از ازدحام و در اختيار گذاشتن فضاي كافي براي تخم ريزي و رشد جمعيت، اضافه كردن طبقه به كلني است.